مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه سن داره

هدیه آسمانی ما

جوونه زدن مرواریدای قسنگت مبارک

                                                                        مبارک مبارک دندونای خوشگل تو مبارککککککککککک هوراااااااااااااااااااااااااااااا بالاخره دوندونی مانی جونم جوونه زد عزیز دلم بعد از این همه انتظار دندوناتم جوونه زد...روز شنبه 26 اردیبهشت 93 تو ماه عزیز رجب مامانی متوجهه شد دندونات جوونه زده همه خوشحال شدیم هورا کشیدیم خودتم که خیلی ذوق کرده بودی همه  چی میکردی دهنت تا صدای دندوناتو بشنوی... شب وقتی بابا از سرکار اوم...
31 ارديبهشت 1393

مانی در یه جمعه بهاری در پیغو

عزیز دلم بابت گذاشتن این عکسا معذرت میخوام گلم آخه عکسا دست دایی بود دیروز زندایی مهری برامون آورد این عکسا مال تاریخ 19 اردیبهشت 93 یک جمعه بهاری و زیباست به طبق جمعه های گذشته اومدیم بیرون که این بار پیغو رو واسه استراحت و تفریح انتخاب کردیم که انصافا جای فوق العاده خوش آب و هوا و زیبا بود تو هم حسابی خوابیدی و شیطونی کردی و زندایی هم یه عالمه عکسهای قشنگ ازت گرفت که من چندتاشو انتخاب کردم بذارم تو وبلاگت عزیز دل مامان فدای اون ژستت بشم من ژستات منو کشته مامان جون     ...
31 ارديبهشت 1393

پیشرفتهای مانی 2

  باورم نمیشه رفتی تو ماه نهم تولدت  اونقد سریع روزها میگذره که انگار همین دیروز بود به بابا میگفتم یعنی میشه یه روز ماهم یه بچه داشته باشیم و برای بزرگ شدنش لحظه شماری کنیم!!!!!؟   اما گلم الان نشستم و دارم برات مینویسم... از پیشرفتهات میگم از اینکه چقد خوشگل و مامانی شدی الهی فدای چشای نازت بشم   گل پسرم دیگه خیلی راحت میشینی و نیاز نیست دوروبرت متکا بزارم تا نیفتی. ..تا ازت غافل میشم یه چیزی   که دم دستت باشه رو برمیداری و محکم و باحرص میکشی به لثه هات... بمیرم الهی لثه هات میخاره و دندونت قصد نداره بیاد بیروون  وقتی میزارمت رو بالش سریع به شکم برمیگردی و به حالت سینه خیز میشی در حالی که قبلا دستات ...
11 ارديبهشت 1393

یک جمعه بسیار زیبا و بهاری در عرب

عزیزم روز جمع با بابا جونینا رفتیم یکی از روستاهای اطراف که دوست بابا جون مارو باغش دعوت کرده بود ما باباجونینا، خاله سمیه، و دایی صادق  خیلی خوش گذشت و تو اول یه دل سیر تو اون هوای بهاری و عالی خوابیدی و وقتی بیدارشدی حسابی سرحال بودی و کلی بازی کردی و عکس گرفتیم         اینجا هم در کنار پسرخاله مهزیاری     ...
7 ارديبهشت 1393

دوچرخه سواری مانی جون

الهی مامان قربونت بره .امروز ارشیا جون تو حیاط دوچرخه سواری میکرد شما هم چنان ذوقی میکردی که انگار رفتی تماشای مسابقات المپیک  عمه مهدیه هم دید خیلی ذوق کردی یه متکا اورد و گذاشت رو ترک دوچرخه ارشیا جون و شما رو سوار کرد اولش خوشت اومد اما بعدش نق زدی و اومدی بغل مامان     قربون اون اخمات بشم من ...
1 ارديبهشت 1393
1